امید و آرزو

قبول دارم شاید واقعا غر زدم زیاد؟ شاید کار بدی کردم و باید دعوا میکردی ولی هیچ وقت هیچ وقت تمام امیدها نباید از بین بره 

اینکه مثلا یه حرف تلخ واقعیت به یه فرد بزنی شاید دیگه کافی باشه و به قدر کافی تنبیه بشه دیگه بعدش با محبتت دوباره زتدگی بده بهش

من الان حالم زیاد خوب نیست و شاید تقصیر خودمه ولی در هر حال دلم میخاست بدون اینکه سرزنش بشم و بهم بگی حقته اللن حالت بد و تقصیر خودته بتونم اللن بهت بگم بابایی حالم بد

من غر زدم بهونه گرفتم بابایی ولی باز اخرش دخیتم و دست تو و مهربونی تو و عشق تو رو میخام 

دلم نمیخاد اذیت کنم غر بزنم دخی بدی باشم یا حرف زشت بزنم و لجبازی کنم و کار بد کنم ، هیچ کدوم رو نمیخام انجام بدم 

نه من نه تو دلمون نمیخاد این رابطه و پیوند رو از بین ببریم و شاید این بحث ها هر دفعه تلنگری باشه به خودمون بیایم و ببینیم تا اینجا چه کارهایی نباید انجام میدادیم و چه حرف هایی نباید میزدیم و ببینیم باید چی کار کنیم برا تداوم

عزیزم میدونم که میشه تا ابد خوشبخت بود کنار هم فقط باید بخوایم که ما میخوایم

ناراحتم...