تو راه بهم زنگ زد کجاییی و وقتی رسیدم خونه دیدم برام آب میوه گرفته
فداش شم ، مرسییی
براش اسکارلت رو تعریف کردم و کلی حرف زدم و در مورد یه سری چیزا با هم حرف زدبم
با صبر به همه حرفتم گوش داد و بعد هم کلی بغلم کرد و بوسم کرد
گفت کاش میشد دو تایی با هم بریم یه جا دور مثلا یه روستایی تو یه جنگل و من گفتم یا یه جا تو ساحل لب دریا
باورم نمیشد اینقدر منو دوس داره
این حرفش به دلم نشست
بعد از ظهر جلسه داره با چن نفر و هنوز تنون نشده که ببینم چی شد
کاش به جاهای خوبی برسه تو جلسه
ناراحتم...برچسب : نویسنده : omirezo بازدید : 37